Gnu Tips

وبلاگ شخصی وحید معانی

معرفی کتاب: رفاقت به سبک تانک

سلام

با اوّلین پست معرفی کتاب در خدمتتون هستم. البته من نه هنرمندم، نه نویسنده ی خوبی هستم و شاعر و … به همین خاطر نباید انتظار پست های معرفی کتاب آنچنانی که به تفسیر و نقد کتاب می پردازه داشته باشین. من فقط دوست دارم کتاب هایی که می خونم و ازشون لذت می برم رو به کس دیگه ای هم معرفی کنم. و خب چه می شه کرد دور و برم کمتر کسی هست که به قول معروف به کتاب به چشم کالای تزئینی نگاه نکنه و وقتی یه کتاب بهش معرفی کردی به شکل عاقل اندر صفیح (یا شایدم بر عکس) بهم نگاه نکنه به همین خاطر همین جا می نویسم که حداقل طرز نگاه کردن شما رو نبینم :)))

اسم کتاب «رفاقت به سبک تانک» به قلم «داوود امیریان» هست. سخته که آدم بتونه از اسم کتاب حدس زد موضوع چی هست. نمی دونم شایدم فقط برای من سخت بوده. موضوع کتاب خاطرات رزمندگان هشت سال دفاع مقدس هست. امّا زود قضاوت نکنید!! این خاطرات با اون چیزهایی که توی رادیو، تلویزیون و … می شنوید و می خونید که همش سعی می کنن یه شخصیت ابر قهرمانانه از افراد نشون بدن نیست. خاطرات طنز، شیرین و گاهی قابل تعملی هست که برای آدمایی اتفاق می افته که همه فقط در یه زمان و مکان خاصی بودن و مثله ماها می خندن، شوخی می کنن، دعوا می کنن والبته گریه می کنن.

رفاقت به سبک تانک
رفاقت به سبک تانک – داوود امیریان

از حاجی مهیاری که با شورت مامان دوزش فرمانده ناخن خشک اسکاتلندیش رو مجبور می کنه تا دستور بده به همه ی گردان لباس تازه بده تا خاطره ی پل قاطر مرده. از عزیز سیاه سوخته ی زخمی که یه رزمنده ی موجی سعی داشت یه اسم عراقی بکشتش تا حلالیت گرفتن اسماعیل. از رفتن به مرخصی با یک خشاب تانک تا کولی گرفتن سرهنگ سیبیل کلفت عراقی از یه رزمنده ی زخمی.

گذشته از مطالب خوبش کتاب با ماجراهای کوتاه و خوندنیش می تونه زمانهای مرده شما رو پر کنه. متأسفانه نمی تونم آدرس مناسبی برای خرید کتاب بهتون معرفی کنم. آدرس فروشگاه های اینترنتی رو هم شخصاً به دلیل عملکردهای نامناسبشون نمی زارم. برای همین زحمت گشتن و پیدا کردنش رو خودتون باید بکشید.

اضافه کردن طرح بندی فارسی کیبورد به آرچ گنو/لینوکس

سلام

اضافه کردن طرح بندی (layout) فارسی به کیبورد یکی از کارهایی هست که تقریباً همیشه مجبوریم بعد از نصب هر سیستم عاملی انجام بدیم. مخصوصاً در توزیع های گنو/لینوکسی مثله آرچ که بیشتر کارها به عهده ی خود کاربر هست.

برای این کار راه های زیادی وجود داره و راهی که در این پست می ریم یکی از اونهاست که البته فقط برای X کارساز هست یعنی اگر شما به دنبال استفاده در کنسول هستید به دنبال راه دیگه ای باشید.

برای شروع به مسیر کانفیگ xorg میریم. یعنی مسیر زیر:

حالا باید یه فایل کانفیگ جداگانه درست کنیم. یه چیزی مثلاً

و خطوط زیر رو توش نوشته و ذخیره می کنیم:

من با این فایل کانفیگ می گم دو تا طرحبندی دارم که با فشردن همزمان کلیدهای alt و Shift به صورت متناوب بین اونها سوئیچ می کنم. و وقتی طرحبندی فارسی انتخاب می شه چراغ scroll روی کیبورد روشن می شه.

خب حالا می رسیم به اینکه ببینیم چی نوشتیم:

  • XkbModel: برای انتخاب مدل کیبورد به کار می ره و بیشتر برای استفاده از کلید های خاص (extra keys) هست. امّا برای کیبورد های معمولی می تونید از مدل های «pc104» و «pc105»‌ و «» استفاده کنید ولی برای لپتاپ ها بهتر هست که از مدل کیبوردتون رو بنویسید تا به مشکلی بر نخورید. برای مثال thinkpad60. لیست مدل های قابل پشتیبانی رو می تونید اینجا پیدا کنید:
  • XkbLayout: لیستی از طرح بندی های موجود و مورد نظر رو می نویسیم. می تونید لیست طرح بندی های موجود رو در مسیر زیر ببیند به طوری که هر طرح بندی یه فایل جداگانه داره:
  • XkbOptions: با این گزینه می تونم مشخص می کنم که با چه کلیدهایی بین طرح بندی ها سوئیچ کنم، کدوم چراغ کیبورد روشن بشه و … . البته چراغ اطلاع دهنده برای طرح بندی آخر مورد استفاده قرار می گیره. برای امکانات دیگر این گزینه می تونید به مسیرها و فایلهای زیر رجوع کنید:

 

حالا محض احتیاط و اطمینان ریبوت می کنم و بله :)

خب برای این پست باید از فرود عزیز برای کمکش برای راه افتادنم روی آرچ تشکر کنم. فرود جان ممنون :)

اطلاعات بیشتر در:

 

دو مشکل نچندان بزرگ

سلام

امروز دو تا نکته رو با هم مرور می کنیم تا به امید خدا در روزهای آینده با پست های مفصل تر در خدمتتون باشم.

روشن کردن Numlock به طور خودکار هنگام بوت.

من این مشکل رو بعد از نصب آرج پیدا کردم و با یه سرچ خیلی کوچیک رسیدم به این صفحه از ویکی آرچ و فهمیدم با کانفیگ slim می شه مشکل رو حل کرد. لازم نیست کار خاصی بکنم فقط کافی بود فایل کانفیگ slim رو باز می کردم تا خطوط

 رو ببینم که با توضیح خط اوَل همه چیز رو توضیح داده و کافی هست من خط دوّمش رو از حالت توضیح خارج کنم. (کار خیلی راحتی بود و دلیلی که من مجبور شدم براش سرچ کنم این هست که فعلاً با مشکلات اوّلیه نصب آرچ درگیرم و وقتی برای کانفیگ های جزئی پیدا نکردم.)

حل مشکل عدم کار کرد aliasها با sudo.

خب aliasها رو که می شناسید. در یک توضیح کوچیک aliasها اسامی مستعار و خلاصه هستن که می تونید به دستورات بلند و پیچیده بدین و به راحتی از اونها استفاده کنید. برای اطلاعات بیشتر و اینکه چطور می تونید alias تعریف کنید به این صفحه مراجعه کنید.

برای مثال من برای ویرایش فایلهای کانفیگ از emacs استفاده می کنم ولی دوست ندارم به صورت گرافیکی باز بشه دوست دارم تو همون ترمینال سر و تهش و هم بیارم. برای همین مجبورم از دستور emacs -nw استفاده کنم. برای اینکه هر دفعه این دستور رو تکرار نکنم براش به alias می زارم تو فایل .zshrc به صورت زیر

که به جای این دستور فقط بزنم qemacs و اسم فایل.

تا اینجا همه چی درسته. ولی مشکل وقتی هست که بخوام با مجوز root یه فایلی رو ویرایش کنم. یعنی وقتی من بزنم

خروجی که می گیرم این هست:

 خب این مشکل از alias نیست از خود sudo هست. شاید از خود خوده sudo هم نباشه مشکل این هست که شل فقط کلمه ی اوّل دستور رو توی alliasها چک می کنن و کاری به کلمه ی دوّم و بقیه نداره. برای اینکار باید یه alias دیگه برای sudo بسازیم با یه کاراکتر فاصله یا تب در آخرش به شکل زیر

خب با این کار شل مجبور می شه کلمه ی دوّم رو هم برای alias چک بکنه.

فاعل یا مفعول؟!

سلام

گفتن بعضی چیزها برای یه آدم کم حرف خیلی سخته، به خصوص اگر بین افرادی بزرگ شده باشه که همیشه سکوت رو ترجیح داده چون از تلاش برای تغییر افکار Read Only شده ی بقیه خسته شده. امّا این دفعه می خوام بگم چون اینجا دیگه خودم هستم. خود خودم.

امروز توی identica یه دنتی دیدم از مجید عزیز به این مضمون:

کشتار تدریجی هویت زنان


این مطلب رو نمیدونم الان کجا دیدم ولی جالبه بخونید حتما http://ge.tt/16v6tRL/v/0           کشتار تدریجی هویت زنان

اکثراً عادت دارم روی بیشتر لینک ها کلیک کنم تا ببنیم بحثی که در جریان هست در چه موردی هست (و البته بعضی وقتا یادم میره این صفحه ای که الان لود شده مربوط به کدوم بحث بوده.:))‌ ) و اینبار خوشبختانه دنت کاملاً گویا بود و لینک هم به یک فایل PDF ختم شد که خیلی جالب بود. به قدری جالب که در طول روز تکه تکه خوندمش.

«کشتار تدریجی هویت زنان» مقاله ای هست به قلم خانم «جین کیلبورن» که به استفاده ی ابزاری از زنان اشاره داره و اینکه چطور خانم ها دارن به ابزاری برای سود بیشتر تبدیل می شن . چطور ذهن مردم در مورد یک زن یا مرد ایده آل توسط تبلیغات داره عوض می شه. مقاله خیلی خیلی خوبی  هست توصیه می کنم حتماً از این لــیــنــک بگیرین و مطالعه کنید به خصوص اگر خانم و به خصوص تر اگر دختر خانم هستید. البته مقاله حاوی تصاویر نیمه برهنه هست و حتماً اون رو از دسترس افراد با سن کم دور نگه دارید.

امّا نکته ای که باید بهش اضافه بشه این هست که مقاله برای جامعه ی آمریکا نوشته شده و برای شرایط ایران یک مقدار فرق داره. مهم ترینش می تونه این باشه که به علت یکسری مسائل خوشبختانه بیشتر تبلیغات آسیب رسان رو ما در کشورمون نمی بینیم ولی دلیل نمی شه بگیم کاملاً جای امنی هستیم. در مقاله اشاره شده که افراد دارن به دو دسته تقسیم می شن: ۱. جذاب و سـکسـی ۲. زشت (البته این اشاره مستقیم نیست)  دلایلی که به سـکـسی بودن یک زن یا مرد اشاره شده با جامعه ی ایران فرق داره یعنی یک مرد یا زن نمی تونه اون دلایل رو به نمایش بزاره و مجبور میشه جذابیتش رو از طریق دیگری نشان بده. مهمترین راهش رو می شه آرایش نام برد. مخالف آرایش نیستم چون مخالف پیرایش نیستم و اصولاً هم نمی تونم با آزادی اختیار کسی مخالفت کنم ولی این توصیه رو به خانم های عزیز می کنم که کمتر آرایش کنید. برای حرف دلایلی دارم و انتظار ندارم نظرم رو به اجبار تحمیل کنم یا کسی بدون اینکه دلایلم رو بدونه باهام موافق باشه.

دلایل این ها هستن:

  1. من نمی تونم  درک کنم که چرا خانوم ها سن خودشون رو مخفی می کنن یا دست کم کمتر از مقدار واقعی می گن وقتی به حدی آرایش می کنن که کم کمش سنشون رو ۵ سال بیشتر نشون می ده. خب این طبیعی هست آرایش زن رو بزرگتر از سنش نشون میده و ریش سبیل هم مرد رو این طبیعی هست.  این موضوع رو چندین بار دیدم آخرینش همین امروز بود متأسفانه خانم بازیگری رو دیدم که ۱۱ سال از من کوچکتر بودن ولی عکسشون از منی که همیشه ریش و سبیل دارم دست کم ۵ سال بزرگتر نشون می داد. (یا من baby face م یا ایشون خیلی جا افتاده :))) )
  2. دوّمین دلیلم این هست که وقتی در جمعی در مورد خانم ها بحثی می شه رگ فمنیست همه خانم ها باد می کنه و داد استفاده ی ابزاری از خانم ها به هوا می ره (هرچند طبق همین مقاله ی بالا جنبش فمنیست هم به طریقی به استفاده ابزاری خودش پرداخته) و متأسفانه هم کسی جرأت نکرده بپرسه کدوم خانمی رو مجبور کردن نقش ابزار رو بازی کنه؟ یا نکنه همه ی این مانکن ها مرد هستن که به شکل خانم در اومدن! (شایدم هیچ پرسش گری نتونسته سالم از اون مجلس بیرون بیاد :-” ) خب بگیریم مانکن کارش اینه مجبوره خب شما کلاه خودت رو قاضی کن گول این همه دارو های لاغری و کوفت و … رو نخور. شما ابزار نباش!!

همین طور که همیشه گفتم کسی رو مجبور نمی کنم همیشه مشاوره میدم ولی تصمیم نمی گیرم این پست هم یک مشاوره رایگان بود «بیشترین استفاده ی یک ابزار فقط در حد یک ابزاره فوقش در حد دو ابزار» امّا در مورد این که چطور خلاء ارزشی رو پر کنید توصیه می کنم مطالعه کنید مخصوصاً یک کتاب در مورد افزایش اعتماد به نفس بخونید (لازم نیست حتماً کمبود داشته باشید تا بخونید بعضی وقتا برای همه ما مفیده) و پست امروز جادی به اسم «به بهانه هفته کتاب: آیا ما ایرانی‌ها بی شعوریم که کتاب نمی خوانیم ؟ یا چی؟» رو بخونید و بیشتر به ارزش های انسانی بپردازید خودتون باشی و از خوتون بودن لذت ببرید ودر نهایت خودتون تصمیم بگیرید و مثه یه خانم همه ی مشکلات یا افتخارتش رو خودتون به عهده بگیرید. ;)

خیلی بیشتر می شد این پست رو کش داد ولی خواستم در همین حد باقی بمونه.